سلام
خیلی وقته میبینم زندگی داره رو تند میگذره و تا چشم بهم میزنی میبینی سالها دارن میگذرن و ما هم
مثل همیشه غرق خوشی زندگی و کی و کجا بشه که نوبت ما هم برســـــه که ببرن سینه قبرستــون
بخوابونن و خداحافظ...
در هر صورت 19 آذر امسال هم یک سال به عمرمون اضافه شد و حالا شدم 34 ساله!
بابت همه اتفاقای زندگیم خدارو شکر میکنم و ازش ممنونم که نعمت های زیادی بهم داده.
جشن های کوچولو تو خونه و سرکار فقط برای اینکه لحظاتی رو به خوشی بگذرونیم هست و دیگه تو
سن و سال ما مثل یه خاطره میشه!
تو فکر تغییر موتور نبودم ولی شرایطی پیش بود که امروز رفتم قسطی قولنامه نوشتم و هفته بعد میرم
تحویلش میگیرم. موتور الانم و به بچه خواهر همسرم فروختم.
قسطش یکم زیاد هست و خانمم میگه تو نمیزاری اب خوش از گلوی ما پایین بره
از همون اول زندگی مون تو برنامه مون بود که اصفهان و شیراز بریم ولی همیشه میگفتیم بهار بریم اما
قسمت شد اخر این هفته با بچه خواهرم برای چند روزی بریم مسافرت.
کار خیلیییی خسته کننده و فرسایش شده چون خیلیی حجمش بالاس و همه اش ادم فکر میکنه هـــر
چی کار می کنه بازم مونده و نیمه کاره ولش میکنیم میایم خونه.
دیشب انگلیس با اینکه حقش نبود ولی به فرانسه باخت و متاسفانه نتونست بره جزو چهارتا تیم و حالا
دیگه جام جهانی برام حسی نداره.
مهرسا کوچولو هم در استانه یک سالگی اش هست.
واسه خودش فیلمی شده و میریم سرکار دلمون براش تنگ میشه.
زندگی من احمد...برچسب : نویسنده : mylive-ahmada بازدید : 101