رو به گرما

ساخت وبلاگ

سلام

مشغله و شیطنت های مهرسا و تنبلی خودم باعث میشه کمتر بتونم بیام پای لبتاپ. الانم خوابه

وگرنه به زور میومد بغلم رو کیبورد بزنه و بازی کنه!

ماه رمضون هم تموم شد ولی امسال مریض شدم و چند روزی خونه افتادم و به زور امپول و سرم

حالم بهتر شد ولی خب چند روزی هم نگرفتم و باید تو طول سال بگیرم.

عید فطر هم که خونه بودیم ولی هفته پیش 4 روزی رفتیم سمت گلستان و چند شهر رو گشتیم و

برگشتیم. خیلی طبیعت قشنگی داره و خیلی نسبت به مازندران خلوت تر هست.

خودمون که تو یک روستا سمته مینودشت بودیم و از اونجا ترکمن صحرا و علی اباد و گنبد و ...رفتیم

واسه خرداد هم میخوام برم سمت جلفا ولی اگه رییس بزاره!!!

باید کم کم روش کار کنم و راضی اش کنم

یکسال قرارداد خونه مون هم رسیده با اینکه میخوام برم بگردم ببینم جای بهتری پیدا میشه یا نه

اما نرفته میدونم و میشنومم که مسکن چه وضعیت افتضاحی داره و اجاره و رهن خونه سر به فلک

کشیده و کمر شکن.

دیشب مراسم جشن نامزدی بچه داداشم بود و خداروشکر به نظر میاد پسر خوبی باشه و انشا...

تو پاییز مراسم شون میگیرن و میرن سرخونه زندگی خودشون.

واسه زمین باید یه سر برم شمال ولی فعلا که دارم پشت گوش میندازم ولی اونم یک اخر هفته باید

برم واسه دیوار کشی اش.

چند روز پیش رفته بودیم اجرای خنده حسن ریوندی. خدا لعنتش کنه چقد از دستش خندیدم. احتمالا

سری بعد هم برم واسه 2 ساعت خنده واقعا ارزش داره.

هوا کم کم داره گرم میشه و موقع اب پز شدن همه مون داره میرسه البته ما که به احتمال زیاد ساعت

کاری مون میشه 6 تا 1 و زودتر برمیگردیم.

البته من که راضی ام زودتر برم و زودتر بیام حداقل عصرش به کارهای روزمره مون میرسیم.

هر روز ساعت 5 تا 6 میرسیم و دیگه حس و حال هیچ کاری نمی مونه.

زندگی من احمد...
ما را در سایت زندگی من احمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mylive-ahmada بازدید : 55 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 14:33