نیومده برم

ساخت وبلاگ

سلام

با اینکه 1 ماه پیش شمال بودیم دوباره قسمت شد بریم. البته این سری داریم سمت تنکابن میریم

تا جمعه هم برمیگردیم برای همین تو این دو سه روز به صورت فشرده پرونده هام رو جمع و جورش

کردم تا وقتی میخوام برم کار نصفه رو دوستم نباشه.

بچه رو مادرش از شیر گرفته واسه همین شبها خیلی گریه میکنه و ما رو هم بدخواب کرده.

الانم بغل دست منه تا نزاره راحت بنویسم

امروز برای اولین موتورم رو پلیس گرفت و هر چی بهشون رو زدم کوتاه نیومدن خلاصه موتور رو بردند

پارکینگ. حالا از سفر که برگشتم باید صبح زود برم دنبال کارهاش.

گذاشتمش برای فروش تا یه مدل دیگه بگیرم ولی اینقدر بازار خرید و فروش خرابه که هیچکی زنگ

نمیزنه.

همیشه وقتی همه چی میره بالا همه خرید میکنن و الان که قیمت ها ثابت شده همه ناز میکنن.

خیلی وقت واسه نوشتن ندارم فقط اومدم یه پست سریع بنویسم و اماده بشم برای فردا.

ساعت 6 باید برم سرکار و عصرش هم باید برم تو جاده.

برسم شمال از خستگی میفتم ولی خوب دو روز تفریح و استراحت داریم.

تا بعد که ببینیم برنامه هامون چطور میشه.

زندگی من احمد...
ما را در سایت زندگی من احمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mylive-ahmada بازدید : 47 تاريخ : چهارشنبه 3 آبان 1402 ساعت: 21:54