زندگی من احمد

متن مرتبط با «دیگه» در سایت زندگی من احمد نوشته شده است

یه سفر پر ماجرای دیگه

  • سلامفکر کنم برای 4 یا امین بار دارم سریال پس از باران رو نگاه میکنم سریال زیاد دیدم اما اینیکی برام همیشه یه حس و مزه دیگه ای داره. البته تو فازش نبودم که دیدم ای فیلم شبهاداره پخش میکنه که دیگه مجبور شدم باز ببینم!2 هفته پیش یه سفر پرماجرا به دبی داشتیم. بیشتر بحث مون هم دعوا با آژانس بود که درواقع داشت پول تور رو گرون تر حساب میکرد که بابتش کلی با هم درگیری داشتیم ولی هرچی بود انجام شد و 5 روزی رو اونجا بودیم البته کلی هم فکر کردیم که در نهایت به این نتیجهرسیدیم که بچه رو باخودمون نبریم که خداروشکر تصمیم درستی بود و بچه هم خداروشکر پیشخاله هاش بدون اینکه بهونه گیری کنه و اذیت کنه موند.شهر شیک و پر از برج و ساختمون هست ولی برای به نظرم سفر ترکیه بیشتر می ارزید تا دبیولی خوب اینم برای خودش تجربه و خاطره به یاد موندنی شد.چند وقتی بود دنبال ماشین بودم ولی یه برنامه ای پیش اومد که برای خریدش دست نگه داشتماین هفته که پنچشنبه اش تعطیل بود خیلییی برای من خوب بود هم به استراحتم رسیدم هم بهتفریحم. امشبم که داریم میریم خونه بابام اینا و فردا هم سرکار!ماه رمضان داره کم کم بهمون چشمک میزنه و حال و هوای اذان و افطار داره میاد.اگر روم میشد بازم این ماه مرخصی میگرفتم میرفتم مسافرت ولی خیلی ضایع بودبرای جا به جایی موتورم شل کن سفت کن درمیارم ولی اونم اگه موقعیتش پیش بیاد عوضش میکنملامصب اینقدر همه چی گرون شده که ادم جرات نمیکنه خرید و فروش کنه!در حال هر برنامه خاصی دیگه تا اخر سال ندارم و باید ببینم روزگار برامون چی پیش میاره.ایام به کام تون... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • یه سالگرد دیگه

  • سلامدیروز 5امین سالگرد ازدواج من بود و چقدر این مدت برامون زود گذشت کلا زندگی خیلی تند تند دارهمیره جلو مخصوصا برای ماهایی که از 30 سالگی رد شدیم و کم کم رو به شیب پایانی زندگی داریمنزدیک میشیم.البته سالگرد امسال درگیر یه ماجرای تصادفی شدیم که انشا... هر چه زودتر بخیر بگذره. فعلا بجایهر چیز دیگه ای حواس مون معطوف همین فضیه اس!خونه مون رو برای یک سال دیگه تمدید کردیم و فعلا همینجا هستیم تا ببینیم سال بعد چی پیــــشمیاد. تو فکرم زیاد میاد که خونه خودم و بفروشم و باهاش یه حرکتی بزنم ولی هنوز به تصمیم قطعینرسیدم ولی احتمالش خیلی زیاده.2 هفته پیش که رفته بودم فوتبال به خاطر یک خراشیدگی روی پام الکی الکی عفونت کرد طوری کهاز درد پام رو روی زمین می کشیدم و راه می رفتم البته با امپول و سرم و چرک خشک کن خوب شد اما گاهی کوچکترین مریضی ها چطور میتونه یک مشکل واسه بدن به وجود بیاره که اصلا انتظارش رونداریم.خواهرم هم چند روز پیش داشت تو پیاده رو میرفت که ناگهانی پاش خالی می کنه و میخوره زمین.دیگه واسه اونم تو بیمارستان دنبال عکس و دکتر بودیم که خداروشکر بخیر گذشته اما باید 3 ماه خونهاستراحت کنه تا استخونش جوش بخوره وگرنه باید پروتز بزاره.خلاصه این روزا یکم با داستان های غیرمنتظره داره میگذره که انشا... این اخریش هم بخیر بگذره.انشا... همیشه برای همگی سلامتی باشه که هیچ نعمتی بالاتر از سلامتی نیسخداروشکر روزهای کاری هم اروم میگذرن و از این شعبه ای که هستم حس خوبی دارم.بریم تا هفته ی بعد که ببینیم کجا میشه یه برنامه سفر ریخت بخوانید, ...ادامه مطلب

  • یک سال دیگه پیرتر

  • سلامخیلی وقته میبینم زندگی داره رو تند میگذره و تا چشم بهم میزنی میبینی سالها دارن میگذرن و ما هممثل همیشه غرق خوشی زندگی و کی و کجا بشه که نوبت ما هم برســـــه که ببرن سینه قبرستــونبخوابونن و خداحافظ...در هر صورت 19 آذر امسال هم یک سال به عمرمون اضافه شد و حالا شدم 34 ساله!بابت همه اتفاقای زندگیم خدارو شکر میکنم و ازش ممنونم که نعمت های زیادی بهم داده.جشن های کوچولو تو خونه و سرکار فقط برای اینکه لحظاتی رو به خوشی بگذرونیم هست و دیگه توسن و سال ما مثل یه خاطره میشه!تو فکر تغییر موتور نبودم ولی شرایطی پیش بود که امروز رفتم قسطی قولنامه نوشتم و هفته بعد میرمتحویلش میگیرم. موتور الانم و به بچه خواهر همسرم فروختم.قسطش یکم زیاد هست و خانمم میگه تو نمیزاری اب خوش از گلوی ما پایین برهاز همون اول زندگی مون تو برنامه مون بود که اصفهان و شیراز بریم ولی همیشه میگفتیم بهار بریم اماقسمت شد اخر این هفته با بچه خواهرم برای چند روزی بریم مسافرت.کار خیلیییی خسته کننده و فرسایش شده چون خیلیی حجمش بالاس و همه اش ادم فکر میکنه هـــرچی کار می کنه بازم مونده و نیمه کاره ولش میکنیم میایم خونه.دیشب انگلیس با اینکه حقش نبود ولی به فرانسه باخت و متاسفانه نتونست بره جزو چهارتا تیم و حالادیگه جام جهانی برام حسی نداره.مهرسا کوچولو هم در استانه یک سالگی اش هست.واسه خودش فیلمی شده و میریم سرکار دلمون براش تنگ میشه. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • یه محرم دیگه

  • سلامچقدر به نظرم محرم ها سریع تر از ایام دیگه میان و میرن. نمی دونم چرا بیشتر به چشمم میاد البتهاین عمر هست که در حال سپری شدن هست و خدا می دونه کی و کجا باید بزاریم و بریم.مهرسا هم الان چسبیده بهم و میخواد رو کیبورد لبتاپ با دستش بزنه کلا هر کاری میخوام بکنـــمباید مهرسا هم وسط باشه و دخالت کنه.واسه خونه قبلی خودمون تقریبا 1 ماهی درگیر پمپ گذاشتن بودیم چون واحد یگ قبول نمی کرد و ازطرفی مستاجر منم به خودم فشار می اورد که بدون پمپ نمی تونم بمونم و خلاصه یه ماهی فکرمبابت این موضوع خیلی مشغول بود که خداروشکر راضی شدن و انشا... هفته بعد بسته میشه.خونه خودمون هم دیگه همه چی برقرار شده و راحت داریم زندگی مون و ادامه میدیم.سرکار خیلی سرممم شلوغ هست و گاهی بابت این موضوع خیلییی کلافه میشم.خیلی به فکر مسافرت هستم و باید برنامه بچینم چند جایی رو برم اولیش که از طالقان شروع میشه ولی شمال و مشهد که حتماا دوباره باید برم.روزگار خوبی داشته باشین.فعلا خدانگهدار... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • یک سال دیگه

  • سلامسال نو مبارک باشه. دیگه عید که میشه واسه کسی ارزوی سال خوبی و نمی کنم والا به خدا ازبس که گفتیم سال خوبی داشته باشین هر سال هی بدتر شد.امسال هم که با کرونا شروع شد و بماند امریکا می خواد تو عراق ع, ...ادامه مطلب

  • یه سفر دیگه

  • سلامووو چقدر هوا گرم شده!!! لامصب ادم فکر می کنه تو کوره اتیش میره و میاد.بعد 3 سال دوباره عازم سفرم! یعنی منظورم سفر به ترکیه. سری قبل که رفتم انتالیا و خیلی خوشگذشت و امسال با همسرجان داریم میریم اس, ...ادامه مطلب

  • یکی دیگه

  • سلام روزگار داره رو دور تند میگذره. اتفاقات برنامه ها ارزوها ناکامی ها شادی ها همه و همه دارن پشت سر هم مثل یک سریال ثبت میشن. هیچکی هم نمی دونه کی نوار این فیلم قطع میشه. ولی همچنان همه مون در حال سا, ...ادامه مطلب

  • یه دربی دیگه رو بردیم

  • سلام دیروز با پسرداییم و پسرخالم بازی و دیدیم و بازم یک دربی دیگه رو بردیم ولی در کل با اینکه این همه دربی نگاه کردم هیچ کدوم اندازه 4 بر 2 حال نداد.  جدا از اینکه 4 تا زدیم عالی بازی کردیم ولی بازی دیروز انتقام خوبی بابت باخت سال پیش امروز رو خونه بودم و روزه گرفتم از 2سال قبل بدهی دارم و فکر کنم 12 تا دیگه مونده باشه. می خواستم مرخصی بگیرم با پسرداییم و پسرخالم بریم سرعین ولی مجبورم تاریخ هامون رو جا به جاکنم چون اون یکی همکارم نیس و بهم مرخصی نمیدن. سرکار نسبتا خلوت و اروم هست فقط بدیش اینه که اموزش ها تمومی نداره لامصب! ولی خوب یه ســری کارها رو یاد گرفتم و خودم دیگه انجام میدم. از جمله کل کارهای وام ازدواج و تاکسی و ... کی بشه به خودم وام ازدواج بدم یاد اون نامه ای افتادم که تو شهرداری رشت یارو با نامــه خودش که فکر کنم بابت دریاقت خونه بود موافقت کرده بود!!! پاییز گرم و خصوصا بدون باروتی داریم که این اصلا خوب نیس. قرعه کسی قرض الحسنه بانک انجام شد و بازم هیچی برنده نشدیم ولی نمی دونم چرا همیشه حــس می کنم یه جایی بالاخره یه جایزه توپ میبرم و خیلی بهش فکر میکنم و براش انرژی مثبت تولید میکنم!!! لامصب نشد پورشه قرعه کشی تاپ رو برنده بشم. کلی با پولش هم برنامه ریخته بودم  تو هفته باید سوئیچ ماشین و درست کنم همچنین برم گوشی قدیمی ام رو بدم ببینم میشه درستش کرد یا نه چو, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها