یک سال دیگه

سلام

سال نو مبارک باشه. دیگه عید که میشه واسه کسی ارزوی سال خوبی و نمی کنم والا به خدا از

بس که گفتیم سال خوبی داشته باشین هر سال هی بدتر شد.

امسال هم که با کرونا شروع شد و بماند امریکا می خواد تو عراق عملیات نظامی انجام بده و احتمالا

هم پای ایران باز میشه!!!

عید امسال عجیب ترین سال برای همه مون بود. روز اول رو رفتیم خونه پدرمادر ها و بعدشم کلا همه

تو خونه موندیم.من که امسال فقط فیلم دیدم و هنوزم ادامه داره. البته اینم بگم که واقعا خسته کننده

بود هر چند از پنجم دارم میرم سرکار ولی کلا اینطوری زندگی خسته کننده میشه و چاره ای هم نیس

هفته بعد رو هم با نصفش رو برم و بقیه اش و خونه هستم.

از طرف محل کار خانمم برای پیش خرید اپارتمان ثبت نام کردیم و امسال باید کلی پول بدیم.

احتمالا ماشینم و میفروشم و از بورس هم تقریبا خارج میشم چون به پولش نیاز پیدا میشه.

ولی البته تحویل اون یکی ماشین ثبت نامی رو هم داریم. امسال هم مثل همیشه برامون پر از اتفاقای

ریز و درشت خواهد بود.

یک سری از پست ها می تونه نسبت به پست های دیگه ات حس و حال دیگه داشته باشه.

پست امروز دقیقا از اون جنس پست هاست.

علتش هم اینه که امروز یازدهمین سالی میشه که تصمیم گرفتم خاطرت زندگیم رو ثبت کنم.

چقدرر  سریع مثل برق و باد گذشت روزهایی که تو استرس قبولی کنکور بودم و بعدشم ثبت روزهای

دانشجویی و فارغ التحصیلی و کار و ازدواج و ده ها اتفاق بزرگ و کوچیک که همگی ثبت شدن.

بماند واسه مشکلی که برای سرور بلاگفا پیش اومد و پست های سال 93 ام پرید.

همه ی دوست های وبی ام رفتن و از هیچکی خبری ندارم. امیدوارم هر جا هستن حال شون خوب

باشه. 

هنوز مثل همیشه گاهی برمیگردم از خاطرت گذشته ام و میخونم ازش لذت میبرم.

لذت خوندن این روزها وقتی شیرین تر میشه که 10 یا 20 سال بعد دوباره برگردی به روزهای عقب

بعد با جزییات همه و چی و به یاد بیاری.

همچنان روزهای زندگی من احمد ثبت خواهد شد.

امروز یازدهمین تولد وبم هست و مثل روال همه چی تولدش رو جشن میگیرم

دلم می خواد مثل قدیم یه سری تغییرات به وبم بدم. همیشه این کار می کردم.

اینجا رو همیشه دوست داشتم و حس هام بهش عوض نشده و رفیق نیمه راهش نبودم

پیش به سوی سال جدید...