اوج کرونا

ساخت وبلاگ

سلام

این ویروس لعنتی نمی خواد بی خیال بشه. یکمی داشت همه چی اوضاع اروم میشد که دوباره اوج گرفت. به ما که گفتن حتما باید 

سرکار ماسک بزنیم. منم خیلییی بدم میاد و نمی تونم نفس بکشم ولی مجبورم ماسک بزنم.

خدا کنه تا اخر سال واکسنش ساخته بشه چون واقعا هیچکاری نمیشه کرد. مثل مسافرت 2 روزه ای که به شمال داشتیم و از ویلا

بیرون نیومدیم و کلا از خونه تهران رفتیم تو یه خونه تو شمال و دوباره برگشتیم.

البته بعد از مدتها استراحت خوبی بود چون چند ماهی میشد که هیچ جا نرفته بودیم.

سرکار یه همکارمون رفته بود و خیلیییی روزهای شلوغی داشتیم ولی خوشبختانه برگشت و الان یکم بهتر شده.

چند روز پیش یک گربه اومده بود پاگرد طبقه چهارم و تو یک قفسه بچه به دنیا اورده بود و بعدش بچه هاشو برد تو باغچه حیاط. منم

تا فهمیدم رفتم بالا و دیدم یکی از بچه هاش هنوز اونجاست. برداشتم و بردمش پایین پیش مادرش! اینقدر هم هوار زدکه حد نداشت

خیلی خوشحال بودیم چون تو باغچه بودن و گفتم همین جا نگهشون میداره و بزرگ شون می کنه ولی فکر کنم چون احساس ناامنی

کرده بوده بچه هاشو برداشت و برد.

پرنده های خودم هم جوجه ندادن و امروز جداشون کردم و تا ببینم بالاخره دل تنگ هم میشن یا نه.

دیشب رفتیم خیابون سلسبیل و واسه خودم و همسر خرید کردیم حالا اگه بشه هفته بعد هم بریم بازار. البته با رعایت اصول بهداشتی

همچنان داریم با هدفی که داریم جلو میریم و خداروشکر همه چی وفق مراده.

قسط های خونه رو روال هستن و باید ببینیم کی دعوتنامه ماشین صادر میشه. هر چند که بابت گرفتنش اصلا عجله ای نداریم.

برم سراغ سراغ سریال اقازاده.

فیلم دل که به جاهایی جالبی کشیده شده.

فعلا

زندگی من احمد...
ما را در سایت زندگی من احمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mylive-ahmada بازدید : 174 تاريخ : سه شنبه 18 شهريور 1399 ساعت: 15:40