کم اتفاق

ساخت وبلاگ

سلام

این روزها نمیشه از زندگی نوشت شاید واسه اینکه به خاطر شرایطی که داریم و بیماری که هست خیلی مجالی نیس برای

اینکه خاطره بوجود بیاریم. هر روز صبح سرکار و شب هم خونه! حداکثر اینکه یک دو شب خونه پدرمادر بریم.

هوا خیلیییی گرم شده طوری که نمیشه کولر و خاموش کرد. هر چند که فقط یک ماه از گرما مونده و کم کم خنک میشه.

پرسپولیس که امشب داره و رفتیم برای پوکر

قسط دوم خونه رو هم دادیم و رفتیم برای ماه بعدی. تا الان که به همون هدفی که میخواستیم رسیدیم و با همون برنامه مالی

قبلی داریم جلو میریم و انشا... دوتا قسط بعدی رو هم به همین منوال بدیم.

کم و بیش دنبال ماشین هستم و میخوام اونی که تحویل میگیریم و بفروشیم به جاش سه چهار مدل پایین تر بگیریم.

گند زدن به زندگی مون دیگه ادم جرات نمی کنه ماشین صفر سوار بشه. ماشین خارجی که بماند...

پنجشنبه رو مرخصی گرفتم و خونه بودم اگه کارمون طوری بود که پنجشنبه ها رو تعطیل می کردن خیلیی خوب بود.

هم میشد استراحت کرد هم اینکه به کارهای شخصی مون برسیم.

از وقتی این کرونا اومده حداقل 5 تا سفر درست و حسابی مون رو خراب کرده و نمیدونم تا کی این وضع ادامه داره.

واقعا حیف شد چون روزهای خیلی خوبی رو برای ساختن خاطرات زندگی مون از دست دادیم.

خدا کنه زودتر واکسن اش رو بسازن و راحت بشیم.

خیلی این روزها کمتر مینویسم علتش هم اینه که این روزها خیلی ساده تر و ساکن تر از روزهای گذشته داره میگذره

واسه همین کمتر موردی پیش میاد که ثبتش کنم.

براتون ارزوی بهترین ها رو دارم.

فعلا

تو بزرگترین سوالی که تا امروز بی جوابه

نه تو بیداری نه تو خواب نه تو قصه و کتابه...

زندگی من احمد...
ما را در سایت زندگی من احمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mylive-ahmada بازدید : 162 تاريخ : سه شنبه 18 شهريور 1399 ساعت: 15:40