جنگ و صلخ

ساخت وبلاگ

سلام

زندگی این روزهای همه مون آبستن اتفاقات خیلی زیادی بود.

در شرایطی که همه چی آروم بود خیلی ناگهانی قاسم سلیمانی و ترور کردن و بعدشم که ایران حمله

کرد و سقوط هواپیما و ...

با اینکه همه انتظار روزهای بدتری رو داشتند ولی خداروشکر به خیر گذشت و همه چی آروم شد.

با خانمم برای وداع با قاسم سلیمانی رفتیم چون خونه مون با خیابون آزادی چند دقیقه فاصله داره.

با اینکه از دخالت ایران تو کشورهای دیگه راضی نیستم ولی به خاطر حداقل 8 سال جنگ تو جبهه باید

بهشون ادای احترام میشد. این حداقل کاری بود که میشد کرد.

با پسرخاله ام دنبال زمین رفتیم ولی فعلا که چیزی پیدا نکردیم. البته قرار بود دیروز هم بریــــم که چون

هوا برفی شد گذاشتم برای هفته بعد.

داریم برنامه ریزی میکنیم بریم قشم. البته قبلش قرار بود با قطار با خواهرخانمم بریم ولی گویا برنامه

عوض شده حالا می خوایم با هواپیما بریم.البته به بچه خواهرم هم میخوام بگم بیاد.

این دیگه اخرین سفر امسال هست و کم کم اماده میشیم برای سال نو.

روزگار اروم میگذره ولی تنها دغدغه فکری ام خونه مامانم ایناست که سازنده نمیاد سند بزنه و کلی

فکرمون رو مشغول کرده.

واقعا بعضی از ادمها زنده بودن شون مایه عذاب واسه بقیه اس. خیلی دوست دارم سازنده زودتر بمیره

تا حداقل این مردم بی گناه تکلیف شون معلوم بشه.

کلی ادم به دردسر افتادن به خاطر یه حروم زاده.

امشب خونه مادرم میریم و داداشم بعد از 40 روز ماموریت کاری تو تبریز هم میاد.

هفته بعد احتمالا میرم شمال اگه هوا بازم خراب نشه.

فعلا خدانگهدار.

 

زندگی من احمد...
ما را در سایت زندگی من احمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mylive-ahmada بازدید : 201 تاريخ : دوشنبه 19 اسفند 1398 ساعت: 7:22