یهویی

ساخت وبلاگ

سلام

سری قبل که بچه خواهرم موتورش و داشت تو ارزونی میفروخت با شکم سیری موتورم و نفروختم که

بتونم واسه اون و بخرم. ولی این سری دیگه اینکار و نکردم.

هر چند که این یکی موتورش رو که داشت می فروخت همونی بود که همیشه دوست داشتم بخــرم.

البته بابتش موتور خودم و همراه 18 میلیون تومن پیاده شدم.

ولی خیلی حال میده چون شتاب و سرعت فوق العاده ای داره و خیلی تند میره

با اینکه رفتم دکتر ولی همچنان پام رو جمع می کنم درد میگیره دکتر بهم گفت یه مدت فوتبال نرو ولی

مگه معتاد می تونه از موادش بگذره. البته امروز صبح که رفتم فوتبال بعدش رفتم استخر و الانم بعــد از

این پست می خوابم.

فیلم عروسی رو تا الان بیشتر از 10 شده که میبینیم و دیگه حالمون داره بهم میخوره

ولی واقعا شب به یاد موندنی موندنی خیلیییییی خوبی بود.

براتون ارزو میکنم همچین شبی رو تجربه کنید اینقدر واسه مون شب عروسی در واقع بهتر بگم از همون

صبح تا شبش خوب و قشنگ بود که دوست داشتیم بازم تکرار میشد.

قرار بود اخر این هفته ای که داره میاد بریم مشهد ولی چون بلیط قرار نتونستیم بخریم افتاد هفته بعد

فکرش رو نمی کردیم به این سرعت بلیط ها تموم بشن!

ماشا... چه بارونی میاد تهران. پریروز که با موتور خیس اب شدیم تا رسیدیم خونه.

امروزم که جلسه بود قرار شد تا یکسال من مدیر ساختمون بشم. نسبت به خونه بابام اینا دردسرش 

کمتره جون کلا 4 واحد هستیم و سرو کله نمیزیم.

خونه بابا اینا 15 واحد بود که هر کی واسه خودش یه داستان بود و همیشه دعوا بود.

فیلم عروسی رو دیشب بردم خونه مامان خودم و دیدن حالا امشب ببریم خونه مادرزن تا اونا هم ببینن

البته خودمون هم باز ببینیم

+ بعد از مدتها دارم البوم باران عشق گوش میکنم و حالشو میبرم

رو ناصر چشم اذر شاد با این اهنگهایی که ساخت...

زندگی من احمد...
ما را در سایت زندگی من احمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mylive-ahmada بازدید : 182 تاريخ : چهارشنبه 6 آذر 1398 ساعت: 19:51