امراض سفر

ساخت وبلاگ

سلام

شدم مثل این پیرمردها که همه درد و مرض هاشون میزنه بیرون!!!

دو هفته پیش که از شمال برگشتم فرداش گلو درد داشتم به حدی که دو روز بعدش رفتــــم دکتر و یک

امپول قوی برام زد. مثل اینکه میکروب یا عفونت وارد بدنم شده بوده!

ولی بعد از اون همه اش سرفه و چرک گلو دارم که همچنان خوب نشده. در کنارش سنگین شدن گوش

هم دارم. امروزم که تو فوتبال پام درد گرفته

ماه محرم امسال هم مثل تموم شد. بعد از عروسی دوستم و نتونسته بودم ببینم که بالاخره طلسمش

شکسته شد.

واسه فیلم و عکس عروسی خیلی داریم پیگیری میکنیم ولی نمی دونم چرا اینقدر دارن طولش میدن.

امروز بعد از مدت ها رفته بودیم بهشت زهرا. البته سالگرد بود ولی خیلی وقت بود اون سمت نمیرفتم

فردا هم اول هفته اس و اصلا حسش نیس بخوام برم!

دیشب با خانمم و دخترداییش رفته بودیم دربند. با ویز از کوچه پس کوچه های نیاوران می رفتیم.

خونه و ماشین های لوکس و فوق العاده ای که نشون از رفاه شون بود.

جدا از بحث رفاه اینکه استرس اینده و نداشته باشی و فشار کار و از بین رفتن وقتت نباشه و همیشه

بتونی برنامه ریزی کنی واسه تفریحاتت حس خیلیییییی توپیه.

کلی دوست داریم برنامه بچینیم ومسافرت و گردش بریم ولی خوب به خاطرمحدودیت مرخصی نمیشه

خیلی سفر رفت.

تازه این شعبه ای که هستم رییسش خوبه و باهامون کلی همکاری می کنه.

جای دیگه برم که سخت گیر باشن همینم نمیزارن برم.

در نظر داریم تو دو سه هفته اینده بریم مشهد ولی باید ببینیم شرایطش مهیا نمیشه یا نه.

روزهای قشنگی داشته باشین.

فعلا

زندگی من احمد...
ما را در سایت زندگی من احمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mylive-ahmada بازدید : 191 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:13