روزهای جالب

ساخت وبلاگ
سلام

با اینکه ماموریت رفتن ها برای خودمون هم جالب هست و تو فضای جدید قرار میگیریم ولی این یکی خیلی عالی

بود که رفتم.

رسما 1 هفته رفته بودم بازی و از شدت بیکاری نمی دونستم وقت رو چطوری بگذرونم.

فقط 2 کاربر و 1 خدمه و 1 نگهبان! اینقدر خوب که حد نداشت. راحت برای خودمون می رفتیم و می اومدیم و به

هیچ کسی هم نباید جواب پس می دادیم. در کل یک هفته خیلی خوب بود و راحت بودم.

البته از فردا دوباره باید شعبه خودمون و اون همه مشتری و شلوغی.

قرار بود سه شنبه برگردم که تا اخر هفته ماموریتم رو تمدید کردن.

تو هفته ای اومدن اب خونه رو قطع کردن و منم با سازنده دوباره جر و بحثم شد. کلا به خون من تشنه اس!

اصلا حرف ادم زورگو تو سرم نمیره و جلوی همه جوابشو میدم. واسه همین همیشه با هم دعوا داریم.

کلا خودم ادم فوق العاده ارومی هستم ولی حرف زور تو سرم نمیره.

خونه جدیدمون هم اماده شده ولی منتظریم تا همه کارهاش و تکمیل کنه و مثل اینجا کنتور نزاشته تحویـــــل

نمی گیریم. البته من بودم نمی گرفتم ولی مامانم اینا رو نمی دونم اخرش چیکار میکنن.

یک فکری اقتصادی به ذهنم رسیده که البته باید کمی سوال کنم. بابت خونه ای که خریدم پول اضافه دستم

مونده که گاهی بهش فکر میکنم چیکار میشه کرد که ازش پول دراورد.

سودهای بانکی یواش یواش داره کم میشه دیگه ارزش نداره پول تو بانک بمونه.

ماشینم رسما شده واسه داداشم و الان 1 ماهی هست کلا دستشه. البته خودم سوار نمیشم بهش دادم

تا استفاده کنه. هر چند اخر سال که ماشین خارجی گرفت باید جبران مافات کنه.

همه بهم میگفتن که موهات داره کم میشه ولی خیلی دقت نمیکردم. تازگی ها خودمم متوجه شدم به طرز

وحشتناکی پشت سرم خالی شده و زیر 30 سال کچل شدم. البته اینم بگم که دیگه مثل گذشته دیگه اون

حساسیت گذشته رو ندارم وبرام مهم نیس چی میخواد بشه.

چقدر لباس گرون شده. از بس نمیرم لباس بگیرم امار قیمت ها رو ندارم. هر چند خریدم ولی تازه به خــــودم

می گفتم چه اشتباهی کردم ترکیه که بودم دو سه دست لباس باید برای خودم میگرفتم.

کلا زیاد ادم لباسی نیستم و کلا خریدهام کم هست.

اینقدر که به خریدن موتور فکر می کنم به خریدهای دیگه فکر نمی کنم.

برای خودم خیلی جالب شده. احمدی که قبلا یه سری چیزا اونقدر براش مهم بود و فکرش رو درگیر می کرد

چرا حالا اینطوری شده و نیازهاش از بین رفتن و اینقدر سرد و بی روح شده.

خودمم موندم چطوری اینطوری شدم!!!

به طرز عجیبی سرد و بی روحم.

باید صبر کنم تا بهتر بشم...

زندگی من احمد...
ما را در سایت زندگی من احمد دنبال می کنید

برچسب : روزهای جالب, نویسنده : mylive-ahmada بازدید : 162 تاريخ : چهارشنبه 17 شهريور 1395 ساعت: 11:25