مثلا استراحت

ساخت وبلاگ
سلام

خیلی وقته که بر حسب عادتی کردم جمعه ها پست می نویسم ولی چون پنجشنبه با پسرداییم و پسرخالم 

رفتیم شمال واسه همین الان دارم می نویسم.

کلا سفر 1 روزه یکم خسته کنندس ولی خوب بعد از مدتها می طلبید.

من و پسرداییم با ماشین من رفتیم وبرگشتنی خودم پشت فرمون بودم که تو جاده چالوس یک پژو سر خوردو

خوردش به گارد جاده و چرخید اومد وسط جاده. خدا رحم کرد از پشت سر نزدمش بهش وگرنه...

ساعت 12 رسیدم و جنازه ام صبح سرکار بود. امشب زودتر می خوابم تا خستگی در بره.

بالاخره تونستم رباتی گیر بیارم که اهنگ های یوتیوب و بتونم صوتی ذخیره کنم. کلی اهنگ که عاشقـــــش

بودم و می تونم دانلود کنم و گوش بدم با تموم وجود ازش لذت ببرم.

ماشینم رو می خوام بزارم واسه فروش و احتمالا پژو بگیرم. از بچگی دوست دارم پارس داشته باشم هر چند

که الان دیگه مثل گذشته واسه اش ذوقی ندارم.

لیگ هم تموم شد و فوتبال ها کم کم تموم میشن.

غصه ام گرفته این دوسه ماه رو چطوری بگذرونم. مخصوصا ماه رمضون بیاد فکر کنم روزها دقیقا مثل هم خواهند

گذشت و هیچ فرقی با هم نخواهند داشت.

تهران ماشا... چقدر بارون میاد. صبح ها با لباس گرم میرم سرکار. دیشب تو جاده هم همه اش بارونی بود.

نمی دونم چرا یه سری ادما طالع زندگی شون و بدبختی گرفته. مثل یکی از اقوام که تو هفته ای که گذشت

فوت کرد. کلا از جوونی تا موقع مرگش کلا بدبختی کشید.

بعضی ها هم هستن با تموم وجود خوشبخت هستند و لذت می برن.

بعضب ها هم هستن که خوشبخت بودن ولی قدرش و ندونستن و زندگی شون و تباه کردن

همه فامیل هم متوجه شدن که ازدواجم کنسل شد ولی کسی چیزی نمیگه.البته برام مهم نیس.

خدا کنه این هفته پرسپولیس بتونه بیاد دور بعد جام باشگاه ها!

فعلا خدانگهدار

کسی حرف من و انگار نمی فهمه

مرده زنده خواب و بیدار نمی فهمه

کسی تنهایی رو از من نمی دزده

درد ما رو در و دیوار نمی فهمه

واسه ی  تنهایی خودم دلم می سوزه

قلب امروزیه من خالی تر از دیروزه...


زندگی من احمد...
ما را در سایت زندگی من احمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mylive-ahmada بازدید : 163 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 0:36