دو راهی

ساخت وبلاگ
سلام

کلا یه مدتی هست خیلی کم غذا و کم خواب شدم. کلاساعت 5 یا 6 از خواب بیدار میشم و غذا هم

خیلی کم می خورم. بسوزه پدر عاشقی!

امروز هم رای گیری هست و مثل سری های قبل من که نمیرم رای بدم. احتمال زیاد هم خوده روحانی

دوباره رای بیاره.

پریروز برای کاری رفته بودم تهرانپارس. خوبه با موتور بودم چون خیلی شلوغ بود و هوادارای رییســــــی و 

روحانی ریخته بودن تو خیابونا!

یادش بخیر سال 88 که خیلی شلوغ شده بود داشتیم واسه کنکور می خوندیم و تو خیابونا چه خبر بود.

چقدر زمان سریع میگذره و خاطرات مثل فیلم از جلوی چشم ادم رد میشن.

واسه موی سرم رفتم ازمایشگاه و ازمایش خون دادم و باید تو هفته نتیجه اش رو ببرم پیش دکتر مو!

زندگی ام شده و کار و اهنگ. مگه اینکه این وسط کاری پیش بیاد که بخوام برم بیرون. روال تعطیلی رو

پیش گرفتیم و داریم میریم.

قراره سازنده خبر مرگش بیاد و مثل همیشه وعده و وعید بده و بره. البته ما که وکیل گرفتیم و رفتیم

برای شکایت. چون که می دونیم ادم نیست و دروغ میگه.

تا صدای اهنگ رو زیاد می کنم مرغ عشق هام شروع می کنن به واق واق کردن

بعضی اوقات ادم تو سر دوراهی سنگینی میفته. خیلی حس بدیه واقعا مثل خر تو گل گیر می کنی

نمی دونی کدوم سمت بری. اگه راه درست و بری که هیچ ولی اشتباه بری باید خیلی تاوان براش پس

بدی. همه مون سر این دوراهی قرار گرفتیم.

خدا کنه هر وقت تصمیمی میگیریم حسرت نخوریم. البته برای خوده من که پیش اومده حسرت بخورم.

گاهی هم واقعا راضی بودم ولی بعضی دو راهی ها خیلی پیچیده و مهم هست.

باید خودمون رو به خدا بسپاریم و ازش بخوایم بهترین هارو رقم بزنه.

خدا اخر و عاقبت همه مون رو بخیر کنه...


زندگی من احمد...
ما را در سایت زندگی من احمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mylive-ahmada بازدید : 161 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 0:36