خوب م مریض

ساخت وبلاگ

سلام

این روزها پر از خبر وبا اتفاقات ریز و درشت برای همه می گذشت. خصوصا تو رسانه های ازاد که

وضعیت اعتراضات رو نشون میداد. هر چند که تقریبا همه چی اروم ولی این حس عدم رضایت زیر

پوست همه باقی موند تا بالاخره یه روزی فوران کنه.

مثل همیشه مانند کشورهای کمونیستی همه چی فیلتر شد و فقط خبر های دولتی از تی وی

واسه مردم پخش میشه. فعلا که باید بهشت اجباری رو تحمل کنیم.

احتمالا با این اوصاف دوباره همه برگردن به وبلاگ نویسی و یاهو مسنجر!!!

قرار بود جمعه این هفته دوسه روزی بریم مشهد ولی از هفته قبل که همسرم مریض شد و بعدش

مهرسا صداش گرفت از دیروز خودمم مریض شدم و امروزم زودتر اومدم رفتم دکتر و سرم زدم.

الان خیلی حالم بهتره ولی یکم اثرات مریضی تو بدنم هست واسه همین بعید میدونم این هفته بریم

البته باید تا جمعه صبر کنم اگه کامل خوب شدم میریم و اگه نشد هفته بعد.

حتی می خواستم امرو برم خونه مامانم و داداشم رو هم ببینم که به خاطر مریضی نشد.

سر کار کلی جا به جایی داشتیم که تنها کسی که تو محیط کار باهاش دعوام شده بود دوباره اومدم

پیش مون ولی خوب منم دیگه سعی می کنم باهاش حد و مرزم رو حفظ کنم تا دوباره مشکلی پیش

نیاد. کلا به یه سری ادما نباید خیلییی نزدیک شد و بهتره دورادور باهاشون فقط سلام علیک کنی و

حرفای عادی ات و بزنی.

مهرسا تارهای صوتی اش گرفته و شده مثل بچه خروس. داره تلاش می کنه راه بیفته و احتمالا قبل از

تولد یک سالگیش می تونه راه بره. حس شیرینی رو با خودش اورده.

وقتی بهش نگاه می کنم کلی لذت میبرم.

یواش یواش داره میشه دختر بابا

وارد سرمای اخر سال داریم میشیم واسه من که روزها خیلی سریع و روی دور تند در حال گذر هستن

چشم رو هم میزارم روزها و ماه ها دارن میگذرن.

مثل همیشه خداروشکر هزار مرتبه شکر...

زندگی من احمد...
ما را در سایت زندگی من احمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mylive-ahmada بازدید : 105 تاريخ : يکشنبه 1 آبان 1401 ساعت: 17:01