رو به پایان سال

سلام

ایام به کام.

برای 3 روز رفتیم قشم! سفری فشرده پرخاطره و پر استرس و ...

در واقع این سفر همه چی داشت.

شروعش با جاموندن از پرواز هواپیما شروع شد. امیدوارم برای هیچ کدوم تو اتفاق نیفته انگار وقتـــی

میرسی فرودگاه یک سطل اب یخ میریزن رو بدنت. برای لحظاتی کلا بی حس میشی.

معضل اینجا بود که همراه هامون با پرواز قبلی رفته بودن و ما مونده بودیم تهران ولی با هر داستانی که

بود برای فرداش بلیط گرفتیم و رفتیم.3 روز فشرده که جاها مهمش رو رفتیم. مثل جریزه هرمز و هنگام و

درگهان و جزیره ناز و ... 

اما برگشت هم داشتیم جا می موندیم که در لحظات اخر رسیدیم. یعنی اگه 5 دقیقه دیرتر میرسیدیم

کانتر بسته میشد و باز جا میموندیم.

در کل سفر خوب و خاطره انگیزی بود که تو یادهامون ثبت شد.

دیشب خونه دختر خونه دایی خانمم بودیم و تا 3 شب اونجا بودیم با اینکه امروز تا 12 خوابیدم ولی الان

خیلیییی خوابم میاد.

دربی دیروز مساوی تموم شد. همه اش یه حسی بهم میگفت بازی 1 - 1 یا 2 -2 تموم میشه که همینم

شد. البته این نتیجه واسه ما رضایت بخش بود و سپاهان رو هم رد کنیم دیگه میریم برای فهرمانی.

امروز عصر باید برم تا با سفره خونه ای که واسه سالگرد ازدواج مون رزرو کردیم قرارداد ببندیم.

البته منتظر پکیج کار هستم چون باز هم مبدل پکیج مون گرفته و اب گرم نداریم.

نمی دونم چه مرگشه هر دو سه ماه یکبار میگیره و اب گرم خونه قطع میشه!!!

سرکار یکم سرمون شلوغ هست و هر چی به اخر سال نزدیک تر میشیم بدتر میشه.

همیشه اسفند و از خوده فروردین بیشتر دوست داشتم و دارم.

یک شنبه میرم اوپارک! همیشه بازی های ابی رو دوست داشتم و ازش لذت میبرم. حالا برم ببینم اونجا

چطوریه. البته قطعا باید از دهکده ابی بهتر باشه.

روزهای خوب و ارومی داشته باشید.

فعلا...

تو از کدوم قصه ای که خواستنت عادته 

نبودنت فاجعه

بودنت امنیته...