سفر خوب

بعد از ماه ها چند روزی رو بالاخره مسافرت رفتم. خیلی هم خوش گذشت و خوب بود. از هوا گرفته

تا خلوتی جاده ها و سایر موارد.

از محمود اباد گرفته تا نور و نمک ابرود و سلمانشهر و تنکابن و... زیر پا گذاشتیم.

کلا گندشو دراوردیم دیگه

البته اگه تو این بارونی که داره میاد اگه اونجا بودیم گیر میفتادیم هر چند که جذابیت خودش رو هم

می تونست داشته باشه.

البته بارون شمال ما رو هم نوازشی کرد و امروز که تهران بارون میومد تو مسیر صبح امروزم بـــرای

خوردن گوشت غاز و اردک اونم در حد مرگ خاطره خوبی شد

مجل کارم با موتور سر خوردم و الانم کمرم درد میکنه.

کارهای خونه یکی یکی دارن تموم میشن و این هفته باید برم دنبال کاغذ دیواری و سنــــگ ما بین

کابینت ها! 

البته از اخر هفته خرید های خانمم هم شروع میشه و باید بریم دنبال وسیله هاش.

از فردا هم باید باجه ام رو عوض کنم و جای جدید بشینم.

به چه سرعتی 1 سال داره میشه که تو شعبه جدید رفتم. همه چی مثل برق و باد میگذره!!!

پرسپولیس السد رو برد و چقدر حال داد بهمون خدا کنه دیگه امسال طلسم شکسته بشه و اخر

قهرمان اسیا بشیم.

تو هفته ای باید برم ماشینم تعمیر کنم برای معاینه فنی! تکمیل پرونده وام ازدواجمم مونده.

کلا کار زیاد دارم واسه انجام دادن ولی ساعات شعبه خیلی وقتم و میگیره.

به قدری همه چی گرون شده که ادم جرات نمی کنه سمته هر چیزی بره.

از گوشی و موتور تا سفر خارجی و ... همه رو زدن ترکوندن!

ممکلت نداریم که.

روزگار کاملا بر وفق مراده

در پی ساختن زندگی هستیم. حس ها کاملا خوب هستن فقط تنها چیزی که رو اعصاب همه داره

میره این وضع اقتصادیه که تر زدن و هر روز یه گندی واسه مون بالا میارن!