پر کارتر از قبل

هر چی داریم به تاریخ عروسی نزدیک میشیم کارهامون هم داره بیشتر میشه به قدری که حتی

پریروز نتونستم ختم پدر یکی از دوستام برم.

بنده خدا مادرش رو هم از دست داده بود و الان تنهاتر از قبل شده.

امروز با خانم و خواهراشو مادرم و بچه خواهرم خونه رو تمیز کردیم تا هفته بعد اثاث بیاریم.

تو چند روز گذشته از نمایشگاه گرفته تا دلاوران دنبال وسیله بودیم که تو همین هفته و هفته های

بعدی وسیله ها یکی یکی میرسن.

البته سعی بر اینه که تا دو هفته بعد یک سفر دو سه روزه کیش بریم تا یکم استراحت به خودمون

بدیم و دوباره کارها رو شروع کنیم.

اینقدر کار دارم که بعد از مدتها این وقت شب تونستم بنویسم

نمی دونم چرا چند مدته سرم داره شوره میزنه. قبلا اصلا شوره نمیزد ولی تازگی ها خیلیی داره

زیاد میشه. 

تیم ملی مون داره جام ملتها بازی می کنه ولی با حاشیه هایی که کیروش درست کرده احتمالا

بازم قهرمان نشیم. 

هر چند که خودمم نتونستم خیلی خوب بازی ها رو ببینم ولی از دور حذفی کامل می بینم.

رو در ماشینم خط افتاده و نمی دونم کی بهش زده

هوا خیلییی سرده!!! استخون ادم می ترکه وقتی با موتور بیرون میرم. بی صبرانه منتظرم این یک

ماه هم بگذره تا از زمستون بیرون بیایم. 

اصلا ازش خوشم نمیاد. فقط به درد این میخوره خونه بمونی و بیرون نیای.

امروز که خونه رو تمیز می کردیم اخرش با موتور برگشتیم خونه. از شدت سرما انگشت های دستم

درد گرفته بود!

اصلا متوجه تموم شدن روزهای هفته نمیشم و به نظرم روزها دارن سریع تموم میشن.

روز به روز داریم به 17 اسفند نزدیک میشم