به همین سادگی

کلا هر چی که ضررش بیشتر خوشمزه تره! ساندویچی که داشتم می خوردم همبرگر سوخته و کالباس

و... داشت. معلوم بود کلا ضرره ولی خیلی خوشمزه بود

قبلاها همیشه به غذا گیر میدادم و به مامانم میگفتم این دیگه چیه درست کردی. ولی تقریبا از وقتی که

سرکار رفتم این عادت از سرم افتاد و دیگه خیلی کم پیش میاد غر بزنم واسه غذا.

در واقع شب ها اینقدر خسته هستم که یه چی میخورم و میرم میخوابم.

سرکار از اول ماه خیلی شلوغ بود و امیدوارم از هفته ی بعد خلوت تر بشه چون حسش نیس.

همیشه خدا تو جلسه ساختمون دعوا هست و چند نفر هی به من میگن بیا خودت مدیر بشو. از اونجا که

می دونم خیلی دردسر داره قبول نمی کنم. سرو کله زدن باهاشون اعصاب فولادی میخواد.

اینترنتم تموم شد و یک اکانت یک ساله دیگه برای خودم با سرعت بالاتر گرفتم.

بعد از مدتها گوش دادن به اهنگ های خواننده مورد علاقه ام چقدر لذت بخشه.

آخرین ستاره بودی تو شب دلواپسی هام

خواستنت پناه من بود تو غروب بی کسی هام

لحظه هر لحظه پس از تو شب و گریه در کمینه

تو دیگه برنمیگردی آخر قصه همینه

می شکنم بی تو و نیستی به سراغم نمیای که ببینی...

دیشب هم لیگ شروع شد و به احتمال زیاد بازم پرسپولیس قهرمان میشه. خدا کنه برانکو چندسالی

بمونه. تا وقتی باشه خیال مون راحته!

ماشین هم نداریم بریم بیرون چرخی بزنیم هر چند که شب میرم خونه داداشم ولی تو این چندماهه

پنجشنبه یا جمعه شب ها می رفتم بیرون و چرخی میزدم و اهنگ گوش میدادم.

نمی دونم چرا دوباره معده ام شروع کرده به درد گرفتن. البته خداروشکر با راهکاری که دکترم داده دمر

می خوابم و دردش میفته. 

واسه موی سرم دیگه داروشیمیایی نمی خورم و رو به طب سنتی اوردم. فعلا دارم روغن سیاه دانــه و

عصاره رزماری میزنم به سرم. یه وقت دکتر گرفتم برای شنبه دو هفته ی بعد.

برم ببینم اون برام چیز تجویز میکنه ولی سعی می کنم شیمیایی مصرف نکنم.

فکر و برنامه زیاد تو سرم هست ولی همه ی اونا مستلزم اینه که این روزها بگذرن. البته با این پیش فرض

که عمرمون کفاف بده.

ادمی به امید زنده اس. اگر امید و ازش بگیری هیچ دلیلی واسه زندگی نداره. هر چند بعضی اتفاقـــــات و

حوادثی که برات به وجود میاد روی امید و ارزوهات خط میندازه ولی زندگی همینه.

واسه همه مون همینه!

فعلا 

کوه یخم من که رو آب شدم شناور

داغ حوادث می کنه آبم می کنه سراسر