گرسنه امه!!!

از اونجا که روزه عقب افتاده دارم امروز رو روزه گرفتم ولی الان یکم سرم درد میکنه و خیلیم گرسنه هستم

هنوز دعوتنامه پارس نیومده با مشورت دوست عزیزی تصمیم گرفتم برم یک ماشین چینی بگیرم.

از شانس مون همین 3 روز پیش ثبت نامش تموم شد و حالا واسه همین 3 روز باید یک میلیون پیاده بشم.

البته بازم دارم امار میگیرم و هنوز تصیم نهایی ام رو نگرفتم.

امروزم رفتم پیش یکی از دوستام که برلیانس داره. از اونجا که سوار سراتو و اسپورتیج شدم کاملا تفــاوت

قدرت موتور رو حس می کردم ولی در کل ماشین خوبی بود و راضی بودم.

سری قبل که خوردیم به تعطیلی رو نتونستم دکتر مو برم ولی فردا وقت گرفتم برم ببینم چه گلی بایدسرم

بگیرم.

وقتی پای درد دل دیگرون میشینی می بینی چقدر مشکلات خودت کمتره ولی هر کی زندگی خودشــو و

داره و مشکلاتش بزرگترین دردسر از نظرش محسوب میشه.

وقتی می دونی مشکلت یه روزی حل میشه حس خوبی خواهی داشت.

امان از اون روزی که نه راه پس داشته باشی نه راه پیش!!!

کلا حس یه ادم لارج رو دارم و برام مهم نیس پول خرج میکنم.

واسه بچه خواهرم از گمرک موتور خریدیم و خودم چراغم داره روشن میشه!!

البته دلیل بیشتر اینه که امید به اینده داری. زندگی فقط با امید به اینده و دل روشن بودن ادم ارزش داره

اگه برات مهم نباشه که چی میخواد پیش بیاد زندگی به درد نخور خواهد شد.

همکار کنار دستی ام رفت ترکیه و این یک هفته فشار کار من یکم بیشتر خواهد شد چون مشتری های

اون رو هم من باید راه بندازم و یکم سرم شلوغ تر خواهد شد.

به خاطر اخلاق حساس و بچه گونه اش این هفته با یکی دیگه از همکارا حرفش شد.

ادم خیلی حساس هم خیلی رو اعصاب ادم هستن.

امروز هم رو هم خونه استراحت می کنم و نت گردی می کنم. البته امیدوارم این چند ساعت زودتر بگذرن

چون یواش یواش دارم سر درد میگرم.

خونه دوستم شرق تهران بود و زیر افتاب 3 ساعت رفته بودم بیرون و الان حس و حال ندارم.

فعلا