تموم نشدنی

بوی پاییز دوست داشتنی من داره میرسه. نه به خاطر اینکه خودم پاییز به دنیا اومدم کلا از خیلی لحاظ پاییـــز

رو بهترین فصل می دونم.

فوتبال های ملی تموم شد و از فردا باشگاهی شروع میشه. فردا رو زودتر میام خونه تا بازی هارو ببینم.

مخصوصا اینکه یونایتد با سیتی بازی جذابی خواهند داشت.

امروز قرار بود مامانم اینا رو ببرم خونه داییم که تازه ساختن ولی قسمت نشد. هفته بعد هم که باید ببرم شون

مراسم عقد کنون دختر داییم.

امروز پسرداییم اومد و کارت های دعوت شون رو داد.

 تو هفته ای رفتم واسه سند موتور بچه خواهرم که چون بیمه نداشت دوباره باید تو هفته برم.

حجم اینترنتم تموم شده بود که دیشب خریدم ولی تازه امروز پسرداییم میگفت اینا سیستم شون اینطوریه که

هر ماه 5 گیگ بهت میدن و وفتی تموم میشی با گیگ اضافه بگیری یا اینکه بمونی تا ماه بعد تا 5 گیگ بهت

بدن. منم خبر نداشتم و 50 گیگ خریدم و بی خبر از اینکه کلی حجم دیگه دارم!!!

تو هفته ای که یک چک تاریخ اینده رو پاس کردم ولی خوشبختانه چون مشتری اشنای شعبه بود حل شد.اگه

مشتری غریبه بود و پول از حساب می رفت بیرون شر میشد.

یکی از بچه های کلر هم یک چک 15 میلیونی رو اشتباه وصول داده بود که اونم خداروشکر پول تو حساب بود.

اینا هم بدی کار ماست که خیلی به چشم نمیاد.

ولی اگه خدایی نکرده اتفاقی بیفته دیگه نمیشه جمعش کرد.

خوشبختانه تو دو هفته اینده دوتا تعطیلی داریم. وقتی شاغل باشی اونم یک کار خسته کننده تازه قدر این

تعطیلی ها رو متوجه میشی.

دارم تو خونه میپوکم. شاید عصر برم پارک البته اگه حسش باشه

روزهاتون خوش باشه...

دلم گرفته نمی خوام اواز بخونم

دلم گرفته نمی خوام اینجا بمونم

امشب دل من ای خدا طاقت نداره

تا کی خدایا اشک غم باید بباره؟