زندگی من احمد

متن مرتبط با «جدید» در سایت زندگی من احمد نوشته شده است

سال جدید

  • سلامسال نو و عیدفطر مبارک.امسال که اصلا حال و هوای عید نبود و سال بعد هم همینطور خواهد بود ولی خوب چون حداقل نصف ماه رمضون رو تعطیل بودیم خیلی خوب بود.خونه موندن خیلی سخت نیس اما بخوای سرکار بری مخصوصا سحری هم بیدار بشــیسختی خودش رو داره.امسال خداروشکر مریض نشدم و تونستم کل روزها رو روزه بگیرم از سال قبل که سه چهارروزی مونده که باید بگیرم. مسافرت هم جایی نرفتم و بعد تو اردیبهشت برنامه ای میریزم ویه سمتی میریرم.به یاد دوران نوجوانی و اول جوانی اهنگ های خاطره انگیز گوش میدم.همیشه اهنگ های مدرن تالکینگ برای هم سن و سالای ما نوستالژیک و خاطره انگیزه.تا اخر امسال جایی که میرم سرکار منتقل نمیشم ولی خوب چندتا کار مهم برای امسالدارم که باید انجام شون بدم که مهم ترین پروژه ساخت خونه ای هست که با اشناهامونمیخوایم شروعش کنیم و فعلا در مرجله جواز هستیم این خودش کلی وقت و انرژی ازمونمیگیره ولی خوب هروقت اماده بشه دیگه میریم تو اون خونه.اگه عمری باقی باشه و خدابهمون سلامتی بده.انشا که سال جدید هم برای همه شما سال خوب پر از سلامتی باشه.امروز عروسی یکی از اقوام همسرمون دعوت هستیم. کلا بعد از کرونا و بالا رفتن هزینهعروسی دیگه حیلی کم میشه همچین مجالسی رفت خداییـــش هم خیلی همــه چیگرون شده و واقعا تشکیل زندگی برای جوونا خیلی سخت شده.بدون پشتوانه کمتر جوونی میتونه بره سر خونه زندگی خودش.انشا... که همیشه برای همه مون سلامتی باشهبالاتر از این هیچی نیس!سال خوبی برای همگی ارزومندمپیش بسوی 1403 بخوانید, ...ادامه مطلب

  • تجربه جدید

  • سلاماین اولین پست تو خونه جدیدمون هست. از اونجا موقعیت که خونه اصلی خودمون و امکاناتش خیلیخوبه مثل سری قبل سریع رهن رفت فقط تنها مورد بحث فشار اب هست که با همسایه صحبت کردمقرار شده پمپ اب بزاریم ولی یکی شون نمی خواد پول بده که باعث شده یکم تنش داشته باشیم وحالا باید ببینیم چی پیش میاد.خونه جدید خیلی اتفاقی و با قیمت مناسب تونستیم پیدا کنیم و سریع قرارداد بنویسم چون وضعیتطوری شده که خونه پیدا نمیشه یا اگرم بشه قیمتش خیلی بالاست.در هرصورت 2 هفته پیش اثاث کشی کردیم و با همه فشار و مشقتی که داشت اساس ها رو جمع کردیم و جا به جا شدیم.اینجا نزدیک خونه مادر و خواهر خانمم هست و بابت نگهداری بچه خیال مون راحت تره.الان مهرسا خانم جلو دست من نشسته و نمیزاره من پست بنویسم و میخواد بیاد سمت لبتاپرییس مون عوض شد و از شنبه باید با رییس جدید کار کنیم و فضای کارمون یکم عوض میشه.هفته پیش 3 روز رفتیم مسافرت سمت ماسال و با اینکه تابستون بود ولی واقعاا هوا خیلییی خوب وخنکی داشت فقط یکم راهش واسم مون دور بود ولی در کل خوش گذشت.گلوم دو سه روزی هست درد می کنه و فکر می کنم باز امیکرون گرفتم و احتمالا هفته بعد یکی دو روز خونه باشم چون سری قبل هم همینطوری مریضم کرد.بعیده سرما خوردگی باشه و چون شب ها که کولر خاموشه و کلا جلو باید سرد نیستم.دو هفته ای خیلی رومون فشار بود بابت اثاث کشی ولی خداروشکر تقریبا کارها جمع جور شدن والان بیشتر میشه استراحت کرد تازه بعد از 2 هفته لبتاپ و روشن کردم و دارم می نویسم.یه تجربه و حس جدید برای زندگی من احمد هست.بریم تجربه اش کنیم تا چالش و تغییرات بعدی... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • تغییر جدید

  • سلامروزهاتون خوش!از اونــــجا که خودم مسئول صندوق امانات هستم این اتفاقی که برای بانک ملی افتاد همواسه ما خیلی شوک اور بود هر چند که خیلی عجیب و سریع دستگیرشون کردن.چقد ارز دست مردم هست این پولی که امروز تو خبرها می دیدیم فقط واسه 160 نفر ادمبوده حالا حساب کنید تو کل ایران چقدر ارز دست مردم هست.این هفته یک تغییر مهم دیگه تو زندگی داشتیم و رفتیم دنبال خونه و یک واحد نزدیک خونـهخواهر خانمم پیدا کردیم که در مجموع گزینه خوبی برامون هست.حالا یک بیعانه ای به املاک دادیم تا پس فردا بریم بازم از نزدیک خونه رو ببینیم و اگه قسمتبشه تو این هفته قراردادمون رو بنویسم. البته باید خونه خودم رو هم بزارم برای رهن.البته برای پول رهنی که دستم اضافه می مونه یه فکرهایی دارم که باید ببینیم چی پیش میادسرکار یکم شلوغ هستیم ولی در کل روزهای بدی نمیگذره.از فردا هم ساعات کاری کمتر میشه و خدا کنه مثل سال قبل برای یکی دو ماه پنجشنبه هاروتعطیل کنن. واقعا دو روز تعطیلی نعمتی واسه خودش.اواسط ماه بعد برای چند روزی میریم شمال و امروز جاش رو هم رزرو کردیم. احتمال میدم بعدازاثاث کشی مون باشه.بچه خداروشکر حالش خوبه و روز به روز داره شیرین تر و خواستنی تر میشه البته اذیت هـــایخودش رو هم داره ولی در کل خیلی بچه اروم و خوبیه.باید کم کم وسیله هام رو جمع کنم برای فردا صبح که باید یک هفته دیگه برم سرکار.تا روزهای بعد خدانگهدار... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • یه حس جدید

  • سلامتو این پست دارم یکی از مهم ترین اتفافات زندگی من احمد رو ثبت می کنم.چهارشنبه هفته پیش بود که ساعت 7 صبح با هسرم و خواهرش رفتیم بیمارستان و کارهای بستریرو انجام دادیم. وقت به کندی و با استرس برامون گذشت. تا اینکه ساعت 11 بهمون از طریق بلندگواعلام کردن که برم تو اتاق عمل! لباس مخصوص پوشیدم و دقیقه شماری می کردم تا برم.وقتی با استرس و دلهره همراه پرستار سالن های زایمان رو می رفتیم حس می کردم تو این دنیا دیگهنیستم تا اینکه رفتیم تو یه اتاق و بهم گفتن بیا اینم بچه اتمعمولا بچه ها وقتی به دنیا میان یکم پف دارن ولی یکی دو روز بعد خیلی ناز میشن. طوری که الان هیدوست دارم بشینم و فقط نگاهش کنم و همین الانم که دارم می نویسم دلم براش تنگ شده.چون همسرم خونه مادرش هست و یکم اونجا می مونه تا حالش خوب بشه.از اول زمستون 1400 زندگی مون وارد فضای جدید و قشنگی شده و انشا... که همیشه همینطوری همباشه.زندگی این روزا با حس های خیلی قشنگ برامون جلو میره. سرکار سرمون شلوغه ولی همه چی وفق مراد پیش میره و خداروشکر رو روال هست.امروز زودتر اومدم خونه و فوتبال دیدم و پرسپولیس هم یک بر 0 سپاهان رو برد و شب هم میرم خونه پدرم.لامصب امسال هر چی تعطیلی بود جمعه افتاد و کف کردیم از بس تعطیلی کم بود. البته واسه به دنیا اومدنبجه 3 روز مرخصی گرفته بودم ولی همه اش دنبال کارها بودم و استراحتی نبود.هوا خیلی سرد شده ولی به خاطر ترافیک هنوزم با موتور میرم سرکار هر چند یکی دو هفته پیش یه الاغیدر ماشینش و باز کردن و افتادم رو زمین و فلاپ موتور شکست. یه وقتی هم باید برم اون و درست کنم.این روزها میام خونه و چون گرمایش خونه رو خاموش کردم خونه سرد شده البته زیاد هم نمی مونم چون یامیرم پیش همسر و بچه یا خونه بابام.خدا, ...ادامه مطلب

  • اغاز راه جدید زندگیم

  • سلام از وقتی وبلاگم رو ساختم همه اتفاقات ریز و درشت زندگیم رو ثبت کردم. اما امروز ویژه ترین اتفاق زندگیم رو دارم ثبت می کنم. از این تاریخ به بعد زندگی من احمد وارد نیمه دوم و مهم زندگی اش شد. خداروشکر, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها